صفر تا 100 سریال سازی در تلویزیون
به گزارش وبلاگ شماره 3443، سریال سازی در تلویزیون سوژه این شماره از قاب کوچک شده است.
جهتی که شاید به واسطه فراوری بعضی از سریال های ضعیف و کم کیفیت از نظر گروهی از مخاطبان، راهی بسیار سهل و بی دردسر باشد اما اهل فَن می دانند که از صفر تا 100 ساخت یک سریال تلویزیونی با کیفیت و ارزشمند، کاری به شدت سخت و به مراتب پیچیده تر از فراوری یک اثر سینمایی است. سریال سازی یعنی یک فرآیند طولانی مدت سخت و فشرده [برخلاف فرایند مرسوم ساخت یک اثر سینمایی] است که از نقطه شروع تا زمان رسیدن به خروجی استرس و فشار زیادی را به تیم فراوری آن وارد می نماید. اما نطفه یک سریال چگونه شکل می گیرد و تا زمان تولد، چه فعل و انفعالاتی برای آن رخ می دهد؟ در ادامه این گزارش نگاهی به فرایند ساخت یک سریال تلویزیونی داریم و آن را در قالب هشت گام توضیح می دهیم. البته نمی توان در یک گزارش همه جزئیات این موضوع را توضیح داد اما می توان از مهم ترین کلیدهای ساخت یک اثر تلویزیونی سریالی گفت.
خشت اول این ساختمان، داستانی یک خطی است!
همه چیز با ایده ای ساده و یک خطی شروع می گردد؛ ایده ای که باید آن قدر گیرا و مجذوب نماینده باشد که براساس آن بتوان طرح اولیه یک سریال را نوشت. در واقع سریال ها همانند همه محصولات نمایشی با یک داستان تک خطی خلق می شوند؛ داستانی که در مرحله بعد تبدیل به طرحی کوتاه برای معرفی خط کلی قصه و حال و هوای آن می گردد. طرح ها به شکل مرسوم پیش از هرکسی به دست تهیه نمایندگان می رسند و در صورت اقبال تهیه نمایندگان به این طرح، در مرحله بعد به گروه های فیلم و سریال تلویزیون یا سایر مجموعه هایی که برای تلویزیون اقدام به فراوری سریال می نمایند، ارائه می شوند.
تایید طرح در شوراهای تخصصی فیلم و سریال شبکه های تلویزیونی [یا نهادهایی همانند سازمان هنری- رسانه ای اوج یا حوزه هنری]، مرحله مقدماتی کار است. این تایید چراغ سبزی برای نگارش فیلمنامه اولیه اثر است؛ فیلمنامه ای که بعد از نگارش به وسیله همان فرد صاحب ایده یا فردی دیگر [انتخاب نویسنده فیلمنامه گاهی به وسیله خود شبکه های تلویزیون و گاهی به اختیار تهیه نماینده است] بار دیگر به شورای تخصصی فیلم و سریال همان شبکه عرضه می گردد تا در صورت تایید وارد مرحله بعد گردد.
فیلمنامه ها معمولا در دفعه اول تایید نمی گردد و خرد جمعی منجر به ارائه اصلاحاتی برای بهبود فیلمنامه می گردد. نتیجه آن که فیلمنامه اولیه در چند رفت و برگشت و چکش کاری در نهایت به قوام لازم برای فراوری می رسد و حالا دیگر وقت آن است که تهیه نماینده و کارگردان دست به کار شوند!
خواندنی ها با هنر کارگردان، تماشای می گردد
اما بعد از نهایی شدن فیلمنامه و رسیدن آن به یک خروجی جدی، تازه کار خاص ترین فرد پروژه یعنی کارگردان اثر شروع می گردد. کارگردان باید در مرحله اول به همفکری تهیه نماینده، مدیر فراوری، دستیاران کارگردان و البته مدیران فیلم و سریال آن شبکه تلویزیونی، ترکیب بازیگران اثرش را انتخاب کند.
با عبور از این مرحله، نوبت به دکوپاژ کردن فیلمنامه می رسد. فیلمنامه ای که در مرحله اول به وسیله فیلمنامه نویس صیقل یافته حالا باید به وسیله کارگردان پخت و پز گردد! به عبارت بهتر فیلمنامه اولیه فقط نسخه ای مکتوب از اثر نمایشی است که در آن توضیحات چندانی در ارتباط با جزئیات چینش دوربین ها و زاویه فیلمبرداری دوربین ها، نور صحنه و بسیاری از ریزه کاری های هنری لازم برای خلق یک پلان و سکانس وجود ندارد. این وظیفه کارگردان است که متناسب با سلیقه و دیدگاه آرتیستی خود، جزئیات فیلمنامه را تعیین کند و در اصطلاح هنری به این کار دکوپاژ می گویند. هر چند که در ایران فراوری استوری بُرد برای تبدیل فیلمنامه مکتوب به قصه ای مصور چندان مرسوم نیست اما بد نیست بدانید یکی از مهم ترین مراحل ساخت فیلم و سریال در خارج از ایران، فراوری استوری برد یا همان فیلمنامه مصور است. جهتی که برترین راه برای رسیدن به بیان تصویری هر کنش داستان است. کارگردان کسی است که بیشترین مسؤولیت را در قبال تک تک جزئیات آن اثر نمایشی دارد به همین علت باید به فرآیند کلی فراوری اثر دقت کند؛ فرآیندی که البته در آن نقش تهیه نماینده، مدیر فراوری و بعضی دیگر از عوامل پشت دوربین همانند فیلمبردار و فیلمنامه نویس هم اهمیت ویژه ای دارد.
مرحله سرنوشت ساز انتخاب عوامل!
کار تهیه نماینده این است که هر چه از دستش برمی آید انجام دهد تا کارگردان به هدف هنری اش برسد. او یک فرد کلیدی است که از کارگردان حمایت می نماید و کارگردان که باید با فشارهای فیلمسازی خود را منطبق کند؛ مورد تشویق قرار دهد. این تعریفی است که نیکلاس تی.پروفرس در کتاب اصول اساسی کارگردانی سینما در ارتباط با تهیه نماینده و نقش آن آورده است.
در واقع تهیه نماینده در این پازل نقش اصلی ترین مدیر اجرایی اثر را دارد. تهیه نماینده بعد از نهایی شدن فیلمنامه، با نظر کارگردان و همکاری مدیر فراوری، ترکیب بازیگران اثر را می چیند. چرا از واژه چیدن برای این موضوع استفاده کردیم؟
چون به معنی واقعی کلمه، انتخاب عوامل و تناسب آنها با نقش و کاری که بهشان سپرده می گردد یا به قول اهالی سینما، Casting، موضوعی است که نقش مهمی در موفقیت یا شکست یک اثر نمایشی چه در تلویزیون و چه در سینما دارد. چه بسیار آثاری در سینما و تلویزیون فراوری شده اند که ترکیبی از ستاره های سرشناس در مقابل دوربین آنها حاضر شدند اما کمتر کسی مشتاق تماشا این آثار بود و چه بسیار آثاری که بدون حضور هیچ کدام از ستاره ها، همانند ستاره در مقابل چشم مخاطبان درخشیدند. پس آنچه که مهم است، نه صرفا حضور ستاه ها، بلکه ترکیب بازیگران و تناسب آنها با نقش مورد نظر است. اتفاقی که با تصمیم کارگردان و تهیه نماینده رقم می خورد.
البته نباید فراموش کرد که Casting در جهانی حرفه ای صرفا مربوط به بازیگران و نقش ها نیست؛ بلکه ترکیب درست عوامل پشت دوربین هم تاثیر مهمی در پیشرفت و درخشش اثر دارد. چه بسا که یک تدوینگر حرفه ای توانسته بسیاری از ضعف های یک سریال را با تدوین درست پوشش دهد و در بعضی موارد دیگر برعکس این ماجرا اتفاق افتاده است.
جزئیات این پازل به مرور کامل می شوند
آنچه که تا اینجای کار گفتیم همه مشتمل بر فرآیندی است که در اصطلاح فیلمسازی از آن به اسم پیش فراوری یاد می گردد. هر اثر نمایشی در سینما یا تلویزیون دارای یک فرآیند پیش فراوری است که گاهی حتی از فرآیند فراوری و پس از فراوری هم نقش مهم تری در سرنوشت و موفقیت اثر دارد.
اما برای اتمام توضیحات مان در ارتباط با پیش فراوری یک سریال تلویزیونی باید به چند موضوع دیگر هم اشاره نمود. بعد از انتخاب عوامل اصلی به وسیله کارگردان و تهیه نماینده، هرکدام از عوامل سازنده به دقت تیم خود را تکمیل می نمایند. تصویربرداران تیم خود را انتخاب می نمایند، صدابرداران هم به سراغ تشکیل تیم خود می فرایند، تیم گریم و چهره پردازی و سایر عوامل فراوری هم در همین جهت به وسیله مدیران هر بخش به سرعت تکمیل می شوند تا فرآیند پیش فراوری با انتخاب بخش عمده اعضای پروژه به اتمام برسد.
البته در این مرحله انتخاب لوکیشن فراوری فیلم و برنامه ریزی برای شروع و خاتمه پروژه هم انجام می گردد. کارهایی که معمولا با همکاری مدیر فراوری و دستیار کارگردان انجام می گردد.
پیش به سوی فراوری
فراوری سخت ترین بخش ساخت یک اثر نمایشی است. جایی که هم برنامه ریزی های قبلی و هم کوشش های بعدی معطوف به آن است. فرایند فیلم در واقع از این قسمت شروع می گردد. سازندگان اثر در این مرحله به سراغ لوکیشن های فیلم می فرایند و سکانس های مرتبط با اثر را فراوری می نمایند. اینجاست که نقش فیلمنامه دکوپاژ شده در فرآیند ساخت بیش از پیش تعیین می گردد.
هیچ چیز در این مرحله به میزان وجود هماهنگی میان تمامی اعضای تیم ضروری نیست؛ زیرا در بعضی از موارد با توجه به شرایط جوی یا اقتضائات و امکانات موجود برای فراوری، تنها یک فرصت برای فیلمبرداری بعضی از سکانس ها وجود دارد؛ در این شرایط نظم مهم ترین عامل برای از دست خارج نشدن شیرازه کار و از بین نرفتن فرصت هاست.
گاهی اوقات بعضی از کارهای پس فراوری مثل ساخت موسیقی و تدوین به شکل همزمان با فیلمبرداری پیش می فرایند اما به طور کلی روال بر این است که تمرکز اصلی همه عوامل به ویژه کارگردان بر فاز دوم ساخت اثر، یعنی فراوری باشد.
حالا وقت زیبا کردن این بناست
ساختمانی را تصور کنید که اسکلتی محکم و قوی دارد و در آن از مصالح به شدت با کیفیتی استفاده شده است اما نمای آن ساده و بدون هرگونه عنصر بصری مجذوب نمایندهی است؛ نتیجه آن که این ساختمان با وجود ارزش بالایش به چشم هیچ کس نمی آید.
حکایت فراوری بدون توجه به مرحله پس از فراوری هم دقیقا حکایت همین ساختمان است. با به اتمام رسیدن فرآیند فیلمبرداری، بخش های دیگری همانند تدوین، صداگذاری، ساخت موسیقی، اصلاح نور و رنگ، ساخت تیتراژ و... شروع می گردد. اجزایی که هر کدام باید دست به دست دیگری بدهند که بگردد منتظر یک خروجی با کیفیت بود.
کارگردان با یاری تدوینگر، سکانس ها و لحظاتی که احتیاج به جداسازی دارد را تعیین می نمایند. پس از این مرحله نوبت به اضافه کردن جلوه های ویژه می رسد [البته اگر قصه اثر احتیاجی به استفاده از این بخش را داشته باشد]؛ جایی که با استفاده از تکنولوژی بعضی از خلل و فرج های قصه را می پوشانند و تعدادی از نماها که به شکل واقعی امکان فراوری ندارند یا هزینه فراوری آن به صرفه نیست را با استفاده از تکنولوژی درست می نمایند.
بخش بعدی هم به شکل طبیعی به ساخت موسیقی و مواردی همانند اصلاح نور و رنگ اختصاص دارد که با پشت سر گذاشتن آنها، اثر به خروجی نهایی می رسد.
مرحله سخت حسابرسی و اصلاح
هر کاری احتیاج به حسابرسی و آنالیز عملکرد دارد؛ سریال سازی هم در تلویزیون طی چنین سیکلی پیش می رود؛ یعنی بعد از آن که تیم فراوری خروجی نهایی سریال را روی میز مدیر گروه فیلم و سریال می گذارند، تازه وقت آن است که کیفیت نهایی کار آنالیز گردد. البته سریال سازی به واسطه آن که پروژه ای زمانبر و طولانی است، معمولا با نظارت های در حین پروژه هم همراه است و معمولا فردی به اسم ناظر کیفی به نمایندگی از آن شبکه تلویزیونی، بر فرایند ساخت اثر و کیفیت کلی آن نظارت می نماید اما برای آن که محصول نهایی مجوز رفتن روی آنتن را کسب کند، باید خروجی نهایی به وسیله گروه فیلم و سریال آن شبکه تلویزیونی مورد بازبینی و آنالیز نهایی قرار گیرد تا در صورت لزوم بخش هایی از اثر با اصلاح همراه گردد. فرایندی که مشابه آن در سینما به اسم شورای پروانه نمایش شناخته می گردد.
در جست وجوی زمان طلایی
برترین سریال جهان را هم اگر در ساعت نامناسبی نشان دهید، خطر نادیده دریافت آن به وسیله مخاطبان وجود دارد. به همین علت در صفر تا 100 سریال سازی، همه چیز مربوط به ساخت سریال و تحویل خروجی نهایی به شبکه تلویزیونی سرمایه گذار اثر نیست؛ بلکه سازندگان اثر معمولا بعد از ساخت اثر، برای در اختیار دریافت برترین زمان پخش با مدیران تلویزیون وارد رایزنی می شوند.
البته که طی این سال ها، با قوت دریافت باکس های مناسبتی در آنتن تلویزیون، عملا بسیاری از سریال ها پیش از شروع فرآیند فراوری و در همان مرحله تصویب به نیت پخش در یک بازه زمانی خاص [مثلا ایام عید نوروز یا ماه مبارک رمضان] کلید می خورد اما آن دسته از سریال ها که لزوما قرار نیست در یک بازه زمانی تعیین روی آنتن برود، باید برای در اختیار دریافت زمانی بهتر کوشش کند.
اختصاص زمان بهتر در کنداکتور آن شبکه تلویزیونی به عوامل مختلفی بستگی دارد که قطعا مهم ترین آن کیفیت اثر و شاخصه های فنی و محتوایی آن است. شاخصه هایی که به عواملی همانند قدرت کارگردانی، تسلط بازیگران بر نقش، فیلمبرداری و موسیقی و حتی چهره پردازی بازیگران وابسته است. گاهی هم تناسب محتوای سریال با یک بازه زمانی خاص بهانه ای برای قرار دریافت آن در کنداکتور تلویزیون می گردد. با این همه مدیران شبکه های مختلف سیما معمولا براساس شاخصه های فنی با هدف جلب نظر طیف گسترده تری از مخاطبان، به اختصاص کنداکتور به سریال های مختلف اقدام می نمایند.
حسین مبارکی - خبرنگار / ضمیمه قاب کوچک روزنامه وبلاگ شماره 3443
منبع: جام جم آنلاین